هنر انتزاعی
نوعی که اغلب مورد سوء تفاهم قرار می گیرد و اشتباه تعبیر می شود، هنر انتزاعی است
و هدف آن نشان دادن سوژه ها از واقعیت است، اما آنها را به گونه ای نشان می دهند
که متفاوت از شیوه ای است که در واقعیت ما مشاهده می کنیم.
این کار ممکن است به صورت تاکید بر خطوط، شکل ها و یا رنگ هایی باشد که سوژه را تغییر می دهند.
هنر انتزاعی شامل زیر مجموعه های مینیمالیسم، کوبيسم و دقت گرایی است.
همچنین هنر انتزاعی زمانی می تواند اتفاق بیافتد که هنرمند تصمیم به نشان دادن سوژه به شیوه ای غیر سنتی داشته باشد.
انتزاع در دنیای هنر نسبتا جدید است و اولین ریشه آن، در انحراف از واقعیت توسط امپرسیونیست ها است.
هنر انتزاعی در اواخر قرن نوزدهم، در اشکال مختلفی در سراسر جهان به محبوبیت رسید
و هنرمندان شروع به استفاده بیشتراز رویکرد ذهنی در نقاشی کردند.
کاربرد این رویکرد جدید در نقاشی را می توان در اثر “خیانت تصویر” ماگریت، 1928-1929 مشاهده کرد.
در زیر یک نقاشی تصویری از یک پیپ در فرانسه و تحت عنوان “این یک پیپ نیست” می بینید.
نکته این است که این تصویر، در واقع “یک پیپ نیست” بلکه “یک نقاشی از یک پیپ” است.
هنرمندان معاصر بیشتر به این گونه نقاشی ها روی آورده اند و اجازه می دهند تا شکل جدیدی از بیان فکری یا ذهنی ارائه شود.
درک تفاوت بین هنر انتزاعی و هنر ذهنی برای بسیاری از افراد دشوار است.
تفاوت واضح این دو نوع، در “سوژه انتخاب شده” است.
اگر هنرمند کار خود را با یک سوژه از واقعیت شروع کند، آنوقت اثر هنری به صورت انتزاعی خواهد بود
اما اگر هنرمند بدون هیچ اشاره ای به واقعیت کار خود را اغاز نماید، آنوقت اثر ذهنی است.