سیر تحول مفهوم فلسفه ی زیبایی از یونان باستان تا عصر روشنگری
تاریخچه ی فلسفه ی زیبایی بسیار گسترده است و نیازمند سالها مطالعه و توضیح است.
ما در تصویرگران پویا اندیش در این مقاله با زبانی ساده و نگاهی اجمالی به مفهوم فلسفه ی زیبایی از یونان باستان مهد فلسفه تا عصر روشنگری پرداخته ایم .
افلاطون
افلاطون در رساله ها و نوشته های خود در باره ی امور مختلف مانند: جمهوری ،اخلاق، عالم متافیزیک و… سخن گفته است.
ما در اینجا به دو مقاله ی هیپیاس بزرگ و ضیافت که در باب مفهوم زیبایی ست می پردازیم.
به عقیده ی افلاطون زیبایی حقیقی در عالم مثُل است و زیبایی که ما در جهان واقعی میبینیم، جلوها و نماده هایی است از عالم مثُل.
عالم مثُل:
به طور خلاصه هر چیزی در عالم واقعی رونوشت، تقلید و جلوه هایی است از عالم مثُل و هر چیزی اول در عالم مثُل است و بعد در جهان واقعی نمود پیدا می کند.
رساله ی هیپیاس بزرگ
افلاطون در این مقاله به رابطه ی بین زیبایی و سودمندی می پردازد در زبان یونانی کالُن به معنای زیبایی است و آواتون به معنای خیر است.
و او معتقد است که زیبایی و خیر از یکدیگر جدا نیستند.
افلاطون در رساله ی خود با اشاره به گفتار سقراط می گوید: زیبا سودمند است.
و این امر باعث جنبش های کارکردگرایی در هنر شد ( مثل جنبش آرت نوو ، هنر و صنایع دستی . )
او هنر را به دو بخش تقسیم می کند:
- تخنه
- مینسیس ( تقلید)
او معتقد است که هنری که تخنه در آن موجود است هنر والا و مفید برای جامعه است و او نگاه تشویق کننده و خوشبینانه ای نسبت به مینسیس ندارد.
و در مقاله ی هیپیاس بزرگ برای زیبایی وجوهی را در نظر می گیرد.
از نظر افلاطون امر زیبا باید اولا دارای مِتریوس و دوما دارای سیمِتریا باشد.
متریوس به معنی اندازه و سیمتریا به معنی تقارن است.
امری زیباست که اندازه ی معین و تقارن داشته باشد.