هنر و تمدن شرق( ژاپن )
ژاپن
مجمع الجزایر ژاپن (به ژاپنی: 日本، نیپون یا نیهون) (به انگلیسی: Japan) کشوری است در اقیانوس آرام واقع در آسیای شمال شرقی که یکی از قدرتهای اصلی اقتصادی جهان است
و سومین اقتصاد بزرگ جهان را از نظر تولید ناخالص داخلی دارد(۵/۴۷۴ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۰ به گزارش صندوق بین المللی پول). ژاپن یک کشور پادشاهی است که برمبنای قانون اساسی اداره میشود.
این کشور در پایان جنگ جهانی دوم، تمامی متصرفات فراسوی دریاهای خود، از جمله کشور کره را که در آن موقع ۴۵/۵ درصد کل کشور را تشکیل میداد،
از دست داد و وسعت آن به میزان فعلی که در حدود ۳۸۷۰۰۰ کیلومتر مربع است(چیزی کمتر از ایالت کالیفرنیا در آمریکا)، تقلیل یافت.
ژاپنیها کشورشان را «نیپون کوکو» خطاب میکنند که به معنی خاستگاه خورشید است.
در حقیقت این کشور شرقیترین کشور جهان (بدون در نظر گرفتن خاک قطب) است.
مطالعات باستان شناسی سابقه سکونت انسان در این کشور را از دوران پساپارینهسنگی میداند.
در جنگ جهانی اول، ژاپن از متفقین بود و در جنگ جهانی دوم با متفقین میجنگید.
پایان جنگ جهانی دوم برای ژاپن بسیار تلخ بود، آنها پس از جنگی دراز مدت در اقیانوس آرام، سرانجام پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی، بدون قید و شرط تسلیم شدند.
برآیند این جنگ خانمانسوز برای ژاپن به اندازهای وحشتناک بود که بسیاری از تحلیلگران در توصیف آن، عبارت «به کلی ویران شده» را به کار بردند.
ژاپن پس از اشغال توسط آمریکا، با یک برنامه پیگیر توسعه صنعتی به رشد اقتصادی چشمگیری دست یافت
و به یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا و همچنین دومین قدرت صنعتی جهان بدل شد.
این کشور همچنین از بزرگترین همپیمانان و شرکای تجاری آمریکا در قاره آسیا است.
پرچم ژاپن
پرچم ملی ژاپن یک پرچم مستطیلی سپیدرنگ است که دایره سرخ توپری به نشانهٔ خورشید در میانهٔ آن است.
این پرچم به زبان ژاپنی نیش.شو.کی (به ژاپنی: 日章旗) است و معنی آن پرچم خورشیدنشان یا پرچم خورشید تابان است.
این پرچم با نام هینو.مارو (به ژاپنی: 日の丸) به معنای “دایرهٔ خورشید” نیز شناخته میشود.
نامشناسی
ژاپنیها به کشور خود، نیهون (にほん (Nihon میگویند.
نیهون از دو واژهٔ NICHI (که به صورت هی Hi نیز تلفظ میشود) و HON تشکیل شدهاست. NICHI یا Hi به معنای خورشید و روز است و HON یعنی ریشه و آغاز.
از آنجا که ژاپن در شرقیترین نقطه قاره کهن و کشور چین قرار داشته تصور میشده که اولین سرزمینی است که خورشید در آن طلوع میکند.
بر این اساس با نام سرزمین آفتاب یا سرزمین آفتاب تابان مشهور شدهاست. در زبان ژاپنی این نام نیپّون (にっぽん) نیز تلفظ میشود.
جغرافیای طبیعی
کشور ژاپن در شرق آسیا قرار دارد و به وسیله دریایی با همین نام از ساحل شرقی قاره آسیا جدا شدهاست.
روسیه، چین و جمهوری کره نزدیکترین کشورها به ژاپن هستند.
مجمع الجزایر ژاپن از چیزی بیش از ۶۸۰۰ جزیره تشکیل شدهاست.
بیشتر این جزایر بسیار کوچکند و تنها ۳۴۰ جزیره بیش از یک کیلومتر مربع وسعت دارند.
۹۸٪ مساحت ژاپن از چهار جزیره به نامهای هوکایدو، هونشو، شیکوکو و کیوشو تشکیل شدهاست.
یوکوهاما و کوبه از مهمترین بنادر ژاپن هستند.
از نظر زمین شناسی مجمع الجزایر ژاپن حاصل برخورد تدریجی صفحات تشکیل دهنده پوسته زمین،
فعالیتهای آتشفشانی و تغییرات حاصل از خطوط ساحلی اقیانوسی است.
۶۸% مساحت کشور ژاپن کوهستانی است.
کوههای ژاپن از زیباترین جاذبههای طبیعی آن به شمار میروند.
بلندترین قله کوهستانی ژاپن «فوجی» نام دارد که ارتفاع آن به ۳۷۷۶ متر میرسد.
یک دهم کل آتشفشانهای جهان در ژاپن قرار دارند و به همین دلیل از زلزله خیزترین مناطق جهان به شمار میآید.
این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود دارای ۱۰ رودخانه بزرگ و ۱۲ دریاچه است.
کشور ژاپن به لحاظ منابع طبیعی، مواد معدنی و ثروتهای زمینی و زیرزمینی از فقیرترین کشورهای جهان بهشمار میآید.
زبان
زبان مردم ژاپن «ژاپنی» است. و با زبان چینی کاملا متفاوت است.
زبان ژاپنی برخلاف بسیاری از زبانهای زنده دنیا که از شاخه زبانهای هند و اروپایی میباشند، جزو این گروه محسوب نمیشود.
این زبان اگرچه بسیاری لغات را از زبان چینی گرفتهاست،
ولی با این وجود با زبان چینی هم از یک ریشه نیست.
زبان ژاپنی، زبانی است مستقل و تنها زبان کرهای را میتوان با آن از یک ریشه دانست.
زبان این کشور جزو یکی از مشکل ترین زبانهای دنیا برای خارجیان بهشمار میآید.
تاریخ
مجمع الجزایر ژاپن با اینکه از نظر وسعت کشور کوچکی است، اما از موقعیت استراتژیک و مهمی برخوردار است،
مجاورت آن با روسیه، از مهمترین عناصر جغرافیای ـ سیاسی ژاپن به ویژه پس از جنگ دوم جهانی است.
از طرف دیگر این کشور بر سر راه کوتاهترین و مهمترین خطوط مواصلاتی بین آمریکای شمالی و خاور آسیا در اقیانوس آرام قرار گرفتهاست
و کشتیهایی که از سواحل غربی ایالات متحده به مقصد چین، هنگ کنگ، و کشورهای جنوب شرقی آسیا حرکت میکنند، معمولا در بنادر آن پهلو میگیرند.
به این جهت، ژاپن حائلی است بین اقیانوس آرام و کشورهای روسیه و چین.
گرچه گفته میشود که نخستین انسانها بیش از ده هزار سال قبل در شبه جزیره ژاپن سکونت داشتهاند
اما خاســـتگاه واقعی مردمان امروز ژاپن هنـوز ناشنــــاختهاست.
آغاز تاریخ ژاپن، با مردمانی از نژاد آینو و مغول به سدههای پیش از میلاد مسیح بازمیگردد
و از آن زمان تاکنون تنها یک سلسله امپراتوری بر این سرزمین فرمانروایی کردهاست.
دوران کهن
کشت برنج و استفاده از ابزار فلزی حداقل از سیصد سال قبل از میلاد مسیح در ژاپن آغاز شد.
سیستم حکومتی متمرکز بر امپراتور، بین قرنهای چهارم و هفتم با پایتختی که در استان
امروزی نارا قرار داشته، بسط و توسعه یافت:
آغاز بهار سال ۶۶۰ پیش از میلاد، همزمان بود با مراسم تاج گذاری امپراتور جیمو تنو در یاماتو (استان کنونی نارا).
او نخستین امپراتور ژاپن بود، مورخان آن را آغاز امپراتوری ژاپن میدانند.
در این دوره آئین بودائی در این سرزمین رخنه کرد و به سرعت انتشار یافت.
اصلیترین عامل پیشرفت آن تبلیغات غیر آزارنده و مسالمت آمیز، پرهیزکاری و اطاعت و انقیاد نسبت به حکومت بود.
همزمان با به سلطنت رسیدن «امپراتریس سویکو»، نایب السلطنه او موسوم به
امیر «شوتوکو_تیشی» که مدت ۲۹ سال (۶۲۱ـ۵۹۲م) زمامدار واقعی ژاپن بود،
کوشش بسیاری در ترویج آیین بودا انجام داد و به دستور وی معابد بسیاری در سرتاسر
ژاپن ساخته شد. کوشش او در این زمینه بحدی بود که به او لقب «آشوکای ژاپن» دادند.
معبد هوریو ـ جی، از قدیمیترین بناهای چوبی جهان، میراث جهانی یونسکو
در سال ۶۴۵ میلادی شورش عظیمی در ژاپن رخ داد که در تاریخ این کشور بنام −
اصلاح بزرگ− از آن یاد میشود، دو تن از شورشیان به نام «باسامی کامتاری» و «امیر ناکا»
قدرت را قبضه کردند و سرانجام ناکا تحت عنوان «سلطان تنجی» به سلطنت رسید و
عامل ایجاد وحدت در سراسر کشور گردید. وی بر خلاف گذشته که امپراتور فقط ریاست
قبایل را بر عهده داشت حکومت را مرکزیت قدرت کشور گردانید و این قدرت تتالیته را در
سراسر امپراتوری برقرار کرد.
به حکم وی حکام ایالات و ولایات موظف به پرداخت خراج سالانه شدند.
بدین ترتیب دوره سیاسی تاریخ ژاپن سپری گردید ودوره امپراتوری، آغاز شد.
دوران امپراتوری (اشراف سالاری)
فرهنگ بودایی با نفوذ قوی چین در قرن هشتم رشد و شکوفایی یافت.
سپس پایتخت به شهر کنونی کیوتو یعنی جایی که قواعد اشراف سالاری در مدتی مدید در آن تداوم داشت انتقال یافت.
افسانه گنجی (The Tale of Genji)، که گفته میشود کهن ترین رمان جهان است در این محدوده زمانی نگاشته شدهاست:
سلطان تنجی را باید بنیادگذار این دوره ژاپن دانست.
وی امپراتوری بسیار مقتدر بود، شهر کیوتو پایتخت ژاپن، در دوره امپراتوری او به عظمت رسید.
همچنین برخی از پادشاهان این دوره بعلت گرایش به آئین بودا و تعصب در این دین دست از زندگی مجلل و اشرافی خود برداشتند.
افسانه گنجی، که گفته میشود کهن ترین رمان جهان است
_ نگاره بر جای مانده از آن مربوط به سده ۱۷در این دوره همزمان با قدرت گرفتن کشور چین، فرهنگ و هنر این کشور نفوذ بسیاری در ژاپن پیدا کرد.
ژاپن در این دوره بسرعت رو به ترقی نهاد. تمول بسیار موجب فساد و هرج و مرج گردید.
بیعدالتی، دزدی و راهزنی افزایش یافت. خاندانهای بزرگ نیز، امپراتوری را آلت دست خود کردند و علناً قدرت از امپراتور خلع گردید.
به این ترتیب حکومت امپراتوری جای خود را به «حکومت شوگونی» داد.
دوران شگونها
طبقه جنگجویان (ساموراییها) به تدریج نیرومند شد و حدوداً در پایان سده دوازدهم به قدرت رسید.
توکوگاواـشوگوناته با پایتخت خود در ادو (توکیوی کنونی) در اوایل قرن هفدهـــم بنیاد نهاده شد
که منـــجر به سالهای طولانی منازعه و درگیری و سرنگونی رژیمهای متعدد شد.
حـکومت ادو سیاست انزوای ملــــی را به منظور محدودیت روابط با کشورهای خارجی اختیار نمود.
ورود «ناخدا پری» به ژاپن در سال ۱۸۵۳ به نحوی موثر سیاست درهای بسته را خاتمه داد:
سده دوازدهم همزمان بود با آغاز دوره ملوک الطوایفی در ژاپن.
همزمان امپراتوری رو به افول نهاد و شگونها که به معنی سردار یا سرداران است تا نیمه اول سده نوزدهم حکومت مستبدانه خود را بر ژاپن ادامه دادند.
اولین شُگون یورتومو بود. پس از وی خاندان هوجو قدرت را در دست گرفتند.
خاندان توکوکاوا در سده نوزده میلادی نفوذ وقدرت خود را در ژاپن از دست داد.
سرانجام تحولات با ورود آمریکایی ها به ژاپن روند دیگری پیدا کرد.
در سال ۱۸۵۴م دریادار پری با ده کشتی توپدار به آبهای ژاپن وارد شد
و به دولت امپراتوری پیغام داد باید بنادر خود را بگشایند و با آنان روابط سیاسی بر قرار کنند.
حکومت شگونی ژاپن که در نیروی دریایی خود توان مقابله را ندید،
سرانجام مجبور به امضای «معاهده کاناکاوا» شد(این اولین معاهده ژاپن با یک کشور خارجی بود).
ورود خارجیها و انقلاب ۱۸۶۸(معروف به انقلاب میجی) مردم ژاپن را از خواب انزوا بدر آورد.
دوران مدرن
با استعفای شوگون از قدرت در سال ۱۸۶۷ (معروف به دوره بازگشت میجی) قدرت مجدداً به امپراتور انتقال یافت.
با از سرگیری اداره امور حکومتی، دولت جدید ذیل «امپراتور میجی» سیاست گذاریهای غربگرایانه، از جمله بنیاد نهادن سیستم کابینهای، تدوین قانون اساسی، اصلاح سیستم حکومت محلی و سامانه آموزشی نوین را ترویج داد.
فرهنگ غربی ذیل سیاست بهبود رفاه ملی و قدرت نظامی فعالانه رواج یافت:
وی پایتخت را از کیوتو به توکیو (که به معنای پایتخت شرقی است) انتقال داد.
در دوره امپراتوری او (که تا سال ۱۹۱۲ ادامه داشت و دوره میجی خوانده میشود)، اصلاحات بسیاری در ساختار اداری، حکومتی و نظامی صورت گرفت.
چنان که در آغاز قرن بیستم ژاپن به سرعت صنعتی گردید و در آستانه تبدیل به قدرتی جهانی بود.
پس از مرگ امپراتور میجی در ۱۹۱۲، امپراتوری ژاپن به قدرتی سلطهجو در منطقه تبدیل گشت
و بعد از مجادله بر سر کره توانست چین را در جنگ نخست چین و ژاپن، شکست دهد(۱۸۹۴ تا ۱۸۹۵) و پورت آرتور و تایوان را به تصرف خود درآورد.
از طرف دیگر با غلبه بر روسیه در زمین و دریا (۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵) اروپا را شگفت زده کرد(این شکست موجب انقلاب ۱۹۰۵م روسیه گردید).
در ۱۹۱۴، ژاپن تا اندازهای به این دلیل که در مقام قدرت جهانی بزرگی پذیرفته شود بر ضد آلمان وارد جنگ جهانی اول شد.
در این زمان افکار عمومی در ژاپن از لحاظ عقیده سیاسی به دو گروه تقسیم میشد:
عدهای که آزادیخواه بودند و به هیچوجه میل نداشتند که کشورشان با نیروی نظامی و قوه قهریه به اشغال ممالک دیگر بپردازد،
و دسته دومی که معتقد بودند که جزایر ژاپن برای ملت پیشرفته و مترقی ژاپن کافی نیست، بلکه باید با تسخیر سرزمینهای دیگر بر وسعت ژاپن افزود.
با این حال، ژاپن به غیر از چند جزیره متعلق به آلمان در اقیانوس آرام، چیز زیادی به دست نیاورد
و با سرخوردگی دریافت که قدرتهای بزرگ ظاهرا با این کشور به صورت همتراز رفتار نمیکنند.
بحران اقتصادی و فروپاشی تجارت جهانی در ۱۹۲۹م که تجارت ابریشم ژاپن را دستخوش فنا کرده بود بنفع طرفداران قدرت نظامی تمام گردید.
ژاپنیها دو سال بعد ۱۹۳۱م بر منچوری چین دست یافتند. آنها در ۱۹۳۹م به هندوچین تاختند.
و بر این خطه دست یافتند، در ۱۹۴۱م که یکسال از جنگ جهانی دوم میگذشت، دولتهای آلمان، ایتالیا و ژاپن متحد شدند تا نیروهای خود را علیه متفقین به کار اندازند.
ژاپن بدون اعلام قبلی به پرل هاربر در هاوایی حمله کرد و خسارت شدیدی به آمریکا وارد ساخت.
این اقدام ژاپن موجب گردید تا ایالات متحده با تمام نیروی خود وارد جنگ گردد.
ژاپنیها بعد از پرل هاربر به اندونزی و سنگاپور حمله کردند و پیروزیهای درخشانی بدست آوردند،
اما نتایج جنگ در اروپا به ضرر متحدین تمام شد و آلمان هیتلری در ۱۹۴۵م سقوط کرد.
پیشرفت پرشتاب نظامی ژاپن در سرتاسر شمال شرق آسیا و اقیانوس آرام متوقف شد
و ایالات متحده با توافق شوروی سابق با پرتاب دو بمب اتمی در شهرهای هیروشیما و ناگازاکی، ژاپن را وادار به تسلیم کرد.
دولت ژاپن به دستور امپراتور هیروهیتو در ۱۴ اوت ۱۹۴۵م بدون قید و شرط، تسلیم متفقین شد
و تمامی متصرفات خود در اقیانوس آرام از جمله کشور کره را از دست داد.
امپراتور میجی (۱۸۶۸ـ۱۹۱۲)، معروف به امپراتور بزرگ میجی
جنگ از مردم ژاپن بیش از دو میلیون قربانی گرفت، حدود چهل درصد شهرهای آن به ویرانه مبدل گردید.
تاسیسات صنعتی و تولیدی تخریب و نابود شد، مزارع سوخت، سررشته کشت و زرع و کار و تولید از هم گسیخت،
اقتصاد کشور فلج شد و سرانجام چیزی جز سرزمینی ویران و مردمی بیکار و گرسنه بر جای نماند.
با این همه مردم ژاپن، خیلی زود بر بهت و گیجی خود فایق آمدند و شروع به خودسازی و نوسازی کشور کردند.
از آنجا که بلافاصله پس از جنگ در قانون اساسی خود به صلحدوستی و مجاهدت در راه حفظ و استقرار صلحی پایدار و جهانی تاکید ورزیدند، ارتش را به کلی منحل کردند.
لذا افراد نظامی نیز به سایر مردم پیوستند، و به سازندگی کشوری مشغول شدند که از لحاظ منابع طبیعی، یکی از فقیرترین کشورهای جهان است.
اشغال کشور از سوی متفقین (۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲)نظام سیاسی کشور را تبدیل به نظامی دموکراتیک کرد
و همچنین احیای شگفت انگیز اقتصادی را بر اساس سیاست فعال صادرات آغاز ساخت.
آیین شینتوـ که با ملی گرایی افراطی همسان شده بود ـ به صورت دین رسمی کنار گذاشته شد
و در همین خلال جریانی به نام نهضت آموزش پدید آمد که طی آن کشور، گروهی از افراد مستعد را به منظور کسب و آموزش تخصص راهی کشورهای پیشرفته جهان ساخت.
ژاپن بعد از جنگ به اشغال نیروهای نظامی ایالات متحده درآمد و این کشور در تربیت جوانان ژاپنی سعی بلیغی نمود.
دو سال بعد از جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۷م قانون اساسی ژاپن به تصویب رسید.
اقتصاد ژاپن
ژاپن پس از رهایی از جنگ، سیاست مسالمت آمیز در پیش گرفت و در ۱۹۵۶م به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.
اقتصاد این کشور بار دیگر تنها چند سال پس از پایان جنگ و در دهه ۱۹۶۰م با رشد متوسط ۱۰٪ در سال به بالاترین نرخ رشد اقتصادی در بین تمامی کشورهای درگیر جنگ رسید.
و این کشور به یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان تبدیل گردید و در عرصه فناوری پیشتاز شد.
در ۸ ژانویه ۱۹۸۹ یک روز پس از مرگ امپراتور هیروهیتو، آکیهیتو پسر او جانشین وی شد. عرصه سیاست ژاپن تحت سلطه لیبرال دموکراتها است،
که به رغم رسواییهای مالی از ۱۹۵۵ قدرت را در دست دارند.
توکیو
توکیو (به ژاپنی: 東京 Tōkyō) با نام رسمی کلانشهر توکیو (به ژاپنی: 東京都 Tōkyō-to) پایتخت کشور ژاپن است.
توکیو در شرق جزیرهٔ هونشوی ژاپن واقع شدهاست و یکی از استانهای ۴۷ گانهٔ ژاپن به شمار میآید.[۲] توکیو در ابتدا یک دهکدهٔ ماهیگیری کوچک به نام ادو بود.
در دورههای بعد ادو رفتهرفته به شهری بزرگ تبدیل گشت، به گونهای که در قرن ۱۸ میلادی به یکی از بزرگترین شهرهای جهان تبدیل شد.
تا سال ۱۹۴۳ میلادی، تقسیمبندی و عنوانهای شهر توکیو و استان توکیو وجود داشت
اما در این سال این گونه تقسیمبندی منسوخ شد و شهر و استان توکیو با یکدیگر ادغام شدند.
توکیو پس از نیویورک و لندن عنوان بزرگترین پایتختهای صنعتی جهان را به دست آوردهاست.
در سال ۲۰۱۰ میلادی، منطقهٔ شهری توکیو که شامل توکیو و استانهای مجاور آن میشود،
با جمعیت ۳۶ میلیون و ۶۶۹ هزار نفر پرجمعیتترین منطقهٔ شهری در جهان بودهاست.
همچنین توکیو عنوان بزرگترین اقتصاد شهری جهان را دارا میباشد.
در سال ۲۰۰۸ میلادی از پانصد شرکت برتر جهان، ۴۷ شرکت در توکیو واقع بودهاند و این شهر از این نظر، رتبهٔ نخست در جهان را از آن خود کردهاست.
توکیو شهری است که بارها به خاطر زمینلرزه، آتشسوزی و یا جنگ بطور کامل ویران شدهاست و هر بار با زیبایی بیشتر از نو ساخته شدهاست.
به همین سبب چشمانداز کنونی شهر توکیو با معماری معاصر بسیار مدرن و جذاب به نظر میرسد و بناهای تاریخی و کهنه در شهر بسیار کمیاب هستند.
حمل و نقل عمومی در توکیو بسیار پاکیزه و کارآمد است.
قطارها و متروی توکیو به عنوان اصلیترین بخش حمل و نقل عمومی فعالیت میکنند و در کنار این دو، اتوبوس، مونوریل و واگن برقی به عنوان مکمل فعالیت دارند.
توکیو جشنوارههای هنری، ورزشی و تفریحی متعددی دارد.
پیشینه
توکیو در ابتدا یک دهکدهٔ ماهیگیری کوچک به نام ادو بود. در اسناد بهجا مانده از قرن دوازدهم برای اولین بار نام روستای ادو به چشم میخورد.
از آن زمان به بعد این ناحیه به نام ادو خوانده میشدهاست.
در زمان جنگهای داخلی دوره سن گوکو در سال ۱۴۵۷ میلادی ساموراییای به نام اوتا دوکان، قلعه ادو را در آن محل میسازد.
در سال ۱۵۹۰ میلادی، توکوگاوا ایهیاسو ادو را پایگاه خود قرار میدهد و هنگامی که وی در سال ۱۶۰۳ میلادی، نظام مبتنی بر حکومت شوگونها به نام ادوباکوفو را پایهگذاری کرد،
این شهر تبدیل به مرکز سیاسی دولت نظامی شوگونها در سراسر ژاپن گردید.
از دوران ادوباکوفو با عنوان دورهٔ ادو نیز یاد میشود.
در واقع در دورهٔ ادو با این که امپراتور در شهر کیوتو زندگی میکرد و کیوتو پایتخت محسوب میشد ولی در عمل شهر ادو به پایتخت ژاپن تبدیل شدهبود.
در دورههای بعد ادو رفتهرفته به شهری بزرگ تبدیل گشت، به گونهای که در قرن ۱۸ میلادی جمعیت این شهر به یک میلیون نفر رسید و به یکی از بزرگترین شهرهای جهان تبدیل شد.
در دوره باکوماتسو (بین سالهای ۱۸۵۳ و ۱۸۶۷ میلادی) جمعیت بزرگی از ساکنان ادو را ساموراییها تشکیل میدادند که ۱۰۰ درصد آنها باسواد بودند،
به همین علت نرخ سواد در بین مردان بالغ ادو در این دوران حدود ۷۰ درصد تخمین زده میشود که بسیار فراتر از نرخ سواد در سطح جهانی بودهاست.
دوره ادو حدود ۲۶۰ سال بطول انجامید و در طی این مدت پانزده شوگون قدرت را در اختیار داشتند.
اساطیر ژاپن
اساطیر ژاپن، مجموعهای از باورهای تأثیرگرفته از آموزهها و سنتهای شینتو و بودیسم است
که بر فرهنگ و آداب و رسوم فولکلوریک مبتنی میباشد و با کشت و زرع و شرایط اقلیمی و جغرافیایی در ژاپن نیز مرتبط است.
پانتئون یا مجموعه خدایان آئین شینتو، خود به تنهایی شامل تعداد غیر قابل شمارش از کامی است.
کامی یک واژهٔ ژاپنی است که ترجمهٔ آن معادل «خدایان» یا «روح» میباشد.
این مقاله، ضمن مروری بر ریشههای احتمالی پدیداری اساطیر ژاپن، به برخی عناصر معمول که در اساطیر مشرق زمین مورد توجه میباشند،
همچون منشاء خلقت و نحوهٔ پیدایش عالم وجود، مروری خواهد کرد،
و ضمن اشاره به خدایان مهم در اساطیر ژاپن، از شناخته شدهترین داستانهای ژاپنی نیز، صحبت میکند.[۱]
ژاپن را سرزمین افسانهها و روایات اساطیری و فولکلوریک دانستهاند
و شاید این سرزمین بدین لحاظ از غنیترین سرزمینهای جهان باشد.
کتابها و نمایشهای ژاپنی، سرشار از افسانههای خدایان، خدای بانوان، قهرمانان است
و کانونهای خانوادگی نیز، جایگاه بازگویی این گونه افسانه هاست.
روایات و افسانههای ژاپنی همانند داستانهای خوب و ماندگار، همچنان از طریق سینه به سینه و انتشار آثار مکتوب تکرار میشوند
و به همین دلیل است که ژاپن را دیار اسطوره ها، روایات، افسانه ها و فولکلور (فرهنگ تودهٔ مردم) دانستهاند.[۲]
تنوع و گوناگونی روایات و داستانهای اساطیری و فولکلور ژاپن، به عوامل مختلفی وابستهاست که از آن جمله میتوان به تنوع شرایط اقلیمی و جغرافیایی ژاپن اشاره نمود
که بدون شک در تنوع افسانههای اساطیری این سرزمین، ایفای نقش نمودهاست.
اثر آئینهای شینتو و بودا
تنوع و گوناگونی و همینطور تعدد و بسیاری افسانهها و داستانهای ژاپنی از آئین شینتو
نیز متأثر است در آئین شینتو بسیاری از نمودهای طبیعت مثلاً یک آتشفشان،
یک درخت هلو، یک رود یا دریاچه و….همگی میتوانند نماد یک انسان،
یک روح و یا یک کامی باشند.
در آئین شینتو، بسیاری از درختان و حیوانات، پیکها یا پیام آوران خدایان
محسوب میشوند و به همین دلیل نباتات و حیوانات در اساطیر و فولکلور ژاپن
از نقش اساسی برخوردارند.
همچنین آئین بودا نیز در پارهای از افسانههای اسطورهای و فولکلوریک مشهود است.
از طرفی معابد و عبادتگاههای بودایی و شینتو در مناطق جنگلی و کوهستانی ژاپن از
زیباترین جلوههای هنر دست ساز انسان به شمار میروند.
از جملهٔ این قبیل معابد، معبد منطقهای نی کو، واقع در چند صد کیلومتری توکیو و همینطور
آرامگاه شوگونهای توکوگاوا، جزو زیباترینها به شمار میروند.
این قبیل مکانها نیز در شکل گیری پارهای از اساطیر و فولکلور، تأثیر داشتهاند.
ازجمله در زبان ژاپنی، واژهٔ ککو به معنای زیبا است و کمتر جهانگرد و مسافری است که در ژاپن با ضرب المثل:
«تا نی کو را ندیدهای، از ککو سخن مگوی!» را نشنیده باشد و با آن آشنا نباشد.[۴]
خاستگاه اسطورهای ژاپنیها
خاستگاه و منشاء مردمان ژاپن مبهم و نامشخص است،
اما غالباً آینوهای کنونی ساکن هوکائیدو را نیاکان مردمان کنونی ژاپن میدانند.
در اسطورهها و افسانهها، آینوها را غالباً بربرهایی مینامند
که توسط مهاجمانی که از بوملاد آسیا و از طریق شبه جزیره به ژاپن هجوم آوردند، به شمال رانده شدند.
در اواخر قرن گذشته، ژاپنیها را یکی از قبایل گم شدهٔ بنی اسرائیل میدانستند.
برخی از هواخواهان جدی این نظریه، زاپنیها را از اعقاب بنیامین و جزو قبیلهٔ او محسوب میکردند.[۶]
آفرینش در اساطیر ژاپن
در افسانههای کودکان، از قنات ماهی عظیمی یاد میشود که در ژرفای دریا در خواب بود.
وقتی قنات ماهی آغازین بیدار شد از حرکت او جزر و مدی عظیم پدید آمد
و سپس دریا طوفانی شد و بدین ترتیب جزایر ژاپن شکل گرفت.
اما اسطورهٔ آفرینش ژاپن از گزارشهای کهن تری نیز متأثر است که ایزاناگی نومیکوتو و ایزانامی نومیکوتو به نوعی آغازگر آنند.[۷]
در آغاز آسمان و زمین تودهای درهم و بی شکل به مانند تخمی بی قواره بود.
بخش سبکتر، یعنی قسمت صافتر، بالا ماند و با گذشت زمان به آسمان تبدیل شد.
رفته رفته و با گذشت زمانی بیشتر، بخش سنگین تر، یعنی قسمت غلیظ تر و فشرده تر، پائین رفت و زمین را تشکیل داد.
در آغاز، همانند ماهی که در آب شناور است، قسمتهایی از زمین در فضا شناور بود.
سپس جسمی مجزا مانند جوانه نی، هنگامیکه تازه از خاک سر بیرون میزند،
همانند ابری که بر سر دریا شناور باشد، در فضای میان آسمان و زمین شناور گشت.
این جسم سپس به نخستین خدا تبدیل شد، آن گاه خدایان دیگری پدید آمدند
که جوانترین و خردترین آنها، ایزاناگی نومیکوتو و ایزانامی نومیکوتو نام داشتند. [۸]
بررسی مفهوم «کامی» در آیین شین تو در ژاپن
اگر استانبول را شهر مناره ها بدانیم،ژاپن را به حق باید سرزمین معابد و ایزدکده های شینتویی نامید.
آیین شینتو،نگرشی مادی گرایانه به جهان دارد که به نظر می رسداین نگرش در ادیان دیگر به ندرت دیده می شود.
این آیین به استدلال های عقلانی اهمیتی نمی دهد و تنها ادراک باطنی امور را به عنوان مشخصه اصلی خود می شناسد.
به همین علت پیروان شینتو معمولا پرسش های جهان شناختی را مطرح نمی کنند،بلکه در نظر آنان کافی است حقیقت کامی ادراک شود.
از اینرو، پرداختن به آیین شینتو از این رو در خور بررسی است که ذهن بشر امروز را با شیوه های گوناگون دین ورزی و مواجهه با خدایان در سرزمین های شرق دور آشنا می کند
و مجال خوبی را برای مطالعات تطبیقی فراهم می آورد.
در واقع آن چه جهان بینی ملل شرق را از پیروان ادیان ابراهیمی متمایز می کند،
همین روحیه تکثرگرا این جوامع است که بستر مناسبی را برای پرورش روحیه تسامح و تساهل فراهم نموده است.
نگارنده بر آن است در این مقاله به بررسی مفهوم کامی در آیین شینتویی بپردازد
و ضمن ذکر نمادهایی از کامی ،باورهای عامه پیرامون این مفهوم را نشان دهد.
از آن جا که مفهوم خدا نزد مردم این سرزمین پیوند تنگاتنگی با عناصر طبیعت دارد،
لذا پس از ذکر تاریخ اجمالی شین تو، از خلال بررسی مفهوم طبیعت در این آیین، به بازنگری اصطلاح کامی پرداخته می شود.
مفهوم شرمساری در آیین ژاپن
روث بندیکت، مردم شناس معروف آمریکایی،فرهنگ ژاپنی را«فرهنگ شرم»تعریف کرده
و گفته است که در دنیا دو فرهنگ وجود دارد:
یکی فرهنگ بر پایه شرم ودیگر فرهنگ بر اساس گناه.
به عقیده او مردم ژاپن به سنگینی و بار شرمساری بیش تر اهمیت می دهند تا به بار گناه.
این گفته ممکن است صحیح باشد ،زیرا که در سنّت ژاپنی نه یکتاپرستی وجود دارد و نه احساس اصلی گناه.
امّا به گمان نگارنده این فرهنگ را باید با تامّل بیش تری نگریست.
بندیکت می گوید در جایی که شرمساری نیروی اصلی الزام آور باشد،
لازم نیست که مردم از خطایی که در ملأ عام نباشد و دیده نشود،نگران باشند.
بدین سان مدعی است که در چنین فرهنگی هرکس می تواند به خود اجازه هر کاری را بدهد،
مگر آن که بر مردم دیده و آشکار شود.
ژاپنی ها عبارت «من در مقابل آسمان و زمین شرمسار نیستم»
یعنی که من در برابر چشمان خدا و خلق خدا،کارصحیح انجام داده ام را زیاد به کار می برند.
معیار شرمنده نبودن، فقط عکس العمل دیگران نیست،
بلکه مفهوم واقعی این عبارت آن است که «باید چنان رفتار کنید که در برابر آسمان وزمین شرمنده نباشید» و
«شما باید مطابق «گی»(عدالت)رفتارکنید.
اگر رفتار کسی مخالف با عدالت باشد،باید از خود شرمنده باشد.
مفهوم شرمساری فقط عکس العمل نسبت به انتقاد دیگران نیست.
مفهوم آن بسیار بالاتر و مهم تراز ملاحظه دیگران است. (نقل به مضمون تاکه شی،1374: 52)
علت دوگانگی در جهانبینی ژاپنی ها
در فرهنگ ژاپن، آرامش و آشفتگی، معنویت و کشتار اغلب دست به دست یکدیگر داده اند.
روث بندیکت کوتاه زمانی پس از پایان جنگ جهانی دوم این فرهنگ را تلفیقی از «گل داوودی و شمشیر» توصیف کرده بود.
چه بسا چنین توصیفی شامل حال یونان باستان، اروپای عصر گوتیک و رنسانس یا دوران پادشاهی فردریک کبیر هم بشود.
در ژاپن در کنار سامورایی با آن شمشیر مهلک و واکنش های سریع، شاعر، حامی مراسم چای و خط شناس نیز وجود داشتند.
این گونه دوگانگی را به ویژه در هنر بودیسم می بینیم که همراه با شینتو نقشی محوری در شکل بخشیدن به زیبایی شناسی ژاپنی ایفا می کردند.
هنر ژاپنی، همچون دین ژاپنی می تواند متضمن آرامش یا پندار آرامش باشد،
و در عین حال آشفتگی زندگی درونی و بیرونی را نیز بازتاب دهد.(ریو،1388: 25)
یک حقیقت شایان ذکر در مورد سرزمین ژاپن این است که کم پیش آمده در میان آن ها حس تقسیم نژادی تا تخاصم نژادی پدید آمده باشد
و این تا حدی برخاسته از سیمای جغرافیایی این کشور است، که دریاهای نا آرام پیرامونش را گرفته، و شکل دراز و باریکش را زنجیره کوه ها به درّه ها و دشت های بی شمار تقسیم کرده است.
وقایع نامه های کوجیکی(712م) و نیهون گی(720م) در فهم دین ژاپن و شکل گیری شینتو اهمیت بسیار دارند.
این آثار دو ایده مرسوم دینی را نشان می دهند؛
اوّل این که اصل ژاپن و مردم آن به خدا یا نیمه خدا برمی گردد
و دوّم این که تعدد کامی ها با این سرزمین و مردم آن رابطه نزدیکی دارد.
با توجه به چنین وضعیتی می توانیم دریابیم که چرا محققان شینتو مفتخرانه تاکید دارند که شینتو بیش از آن که ساخته مجموعه ای مشخص از اصول یک گرایش مذهبی حساب شده باشد،
بیان طبیعی زندگی ژاپنی است.(همان،39)
معنی لغوی شینتو:
آیین شینتو، آیین سنتی و بومی کشور ژاپن است. کلمه شینتو(۲) در اصل از دو کلمه چینی شِن» (shen) به معنی ارواح یا خدایان، و دائو (dao) به معنی راه تشکیل شده
و در مجموع به معنی راه ارواح یا راه خدایان است. وبدین سبب بدین نام تغییر یافته تا میان دو آیین تمایز قائل شوند.
آن را در قرن هشتم پس از معرفی بودا چنین نامیدند. ( هینلز،۱۳۸۶: ۴۲۸؛قرائی،۱۳۸۲: ۹۱)
نام این آیین به زبان ژاپنی،»کامی نومیتی» یعنی طریق خدایان بود(دورانت،۱۳۸۷:۸۹۶؛هینلز،۱۳۸۶: ۴۲۷)، بعدها چینی هااین آیین را به نام «شینتو» خواندند
که در زبان چینی به همان معنی «طریق خدایان» بود،
و این نام از طریق چینی ها وارد زبان اروپایی گردید.(دورانت،۱۳۸۷: ۸۹۶)
واژه شینتو، نخستین بار در کتاب نیهون گی یا نیهون شوکی به کار رفته که اشاره به مناسک خاص کامی دارد.(C.F.Aston, 1981: 463)
تاریخ شین تو:
شینتو به عنوان دسته ای از آیین های کشاورزی پیشا تاریخی،
به هیچ وجه شامل ادبیات فلسفی یا مباحث اخلاقی نمی شد.
شمن های ابتدایی یا همان میکو ها مراسم را اجرا می کردند؛
سرانجام شمن های طایفه یاماتو از سوی طایفه های دیگر این کار را انجام دادند
و سرکرده ی آنها وظایفی را بر عهده گرفت که به ریاست دولت شینتوانجامید.
در قرن هشتم نویسندگان یاماتو خاستگاه های خدایی خاندان امپراتوری را نوشتند و از اینرو ادعای مشروطیت برای فرمانروایی کردند
وشینتو صبغه سیاسی (۳) به خود گرفت. ( هینلز،۱۳۸۶: ۴۲۸)
آیین شین توی در کنار هندویی، یکی از دو سنّت دینی بدون بنیانگذار عالم است که در نتیجه، تاریخ پیدایش معینی ندارند
و بیش تر به مجموعه آداب ورسوم وسنن باستانی یک قوم و ملّت می ماند تا یک دین عرفی و آسمانی.
اکثر قریب به اتفاق ژاپنی هاخود را شین تویی می دانند تا مذهبی.
بدین معنا که از نظر آنان شینتویی بیش تر یک سنت آبا و اجدادی است
تا یک آیین زنده مبتنی برفقه و شریعت و تکالیف دینی.
در قرون و اعصار اخیر نیز مقامات و مسئولان ژاپنی از شینتو، به عنوان ابزار تقویت افکار و ارزش های ناسیونالیستی میلیتاریستی استفاده کرده اند.
بنای دین شین تویی چیزی جز مجموعه ای از اساطیر اولین نیست که به مرور زمان، جنبه قداست پیدا کرده
و بعدا در دو روایت تاریخی کوجیکی و نیهون گی جمع آوری شده است.(نقل به مضمون گواهی،۱۳۸۷: ۱۳-۱۴)
شینتو در طول قرن ها نماد هویت و بقای مردم ژاپن بوده و به آن ها توانایی می بخشد که با دامنه ی تاثیرات دینی یا فکری تماس بگیرند
و حتی جذبشان کنند، بی آن که هویتشان را از دست بدهند.(پاشایی،۱۳۸۱: ۲۱)
ژاپن در سراسر حیات هنری خود نه تنها از اسلوب ها و شیوه های هنر چین وام گرفته، تا جایی که حتی در هنر خود به ندرت از تاریخ و اساطیر و کیش ژاپنی «شینتو» ذکری به میان آورده است.
تاثییر آیین بر هنر
شین تو، که قدمتش به سده ششم پ.م. می رسد، مبتنی بر دو اصل جان گری و نیاپرستی بوده
و تا زمان حاضر نیز چون مذهب رسمی ژاپن(۴) برقرار مانده است.
با این وجود، نمی توان انکار کرد که ژاپنی ها از حدود آغاز میلاد به بعد با بهره گیری فراوان از منابع هنر چین
و سپس کره، و زمانی دیرتر (سده ششم میلادی)با برخورداری از مضامین و الهامات کیش بودا،
توانستند آثاری از هنر ملی خود چون نقاشی های طوماری مکتب یاماتوئه۴(۵) ،یا پیکره مفرغی بودایی جیبه بلندی ۱۸متر و یا باسمه های رنگی به وجود آوردند،
همان گونه که توانستند اسلوب هایی در سفالگری و لاک کاری و فلزکاری معمول دارند که منحصرا متعلق به خودشان بوده و در عالم هنر بی مانندند. (مرزبان،۱۳۶۷:۵۲)
با اندک مدارک مبهم که درباره دوران پیش از تاریخ ژاپن، گرد آمده چنین معلوم است که ژاپنی ها شاخه ای از نژاد مغولی،
و در گذشته های دور پیش از تاریخ از آسیای مرکزی به ژاپن کوچ کرده بودند.
قدمت آثار سنگی مکشوف در ژاپن به حدود هزاره هفتم پ.م. می رسد،
که حاکی از همان انگاره زندگی شکارگری و آذوقه گردآوری و صید ماهی در دوران پارینه سنگی است.
در دوره «آسوکا» یعنی سده های ششم و هفتم میلادی بود که ژاپن با پذیرش کیش بودا از طریق کره، قالب ها و عناصر هنری تازه ای از معماری پرستشگاهی با چوب و آجر،
و پیکره سازی بودایی با چوب و مفرغ و نقّاشی روی ابریشم و لاک،
و ساختن صورتکهای نمایش خانه ای معمول در دو تمدّن چین و کره را جذب کرد. (مرزبان،۱۳۶۷: ۵۲)
طبیعت:
«هرگونه پژوهشی در فرهنگ ژاپن، در فروکاهش فرجامین آن، باید به مطالعه ی طبیعت ژاپن برگردد»واتسوجی تتسورو(واتسوجی:214؛نقل از پاشایی،1384: 64)
واژه ی ژاپنی شی ذن 1،که قاعدتا برابر نهادی است برای طبیعت، از نظر ریشه شناختی در برگیرنده دو حالت است:
- نیرویی است که به گونه ای خود جوش خود به خود شکوفا می شود.
- چیزی است که از آن نیرو نتیجه شود. معنی کان جی یا واژه انگاری چینی شی ذن این است:»از خود چنین است.» شی ذن بیش تر بیانگر وجهی از بودن است تا وجود یا طبیعت.(وُآن:1351،81)
ژاپنی ها مانند چینیان پیوسته دلبسته و ستایشگر طبیعت بوده اند،
لیکن برخورد ایشان با هنر بیش تر جنبه احساسی داشته است.
آنچه در هنر چین والامنش، ژرف، و خویشتن دار یا بگوییم ساده و بی تظاهر می نماید،
در هنر ژاپن خاصّیتی صوری سطحی، پر زینت، جلا می یابد.
باورهای شینتو
باورهای آغازین شینتو از یک هیبت و حرمت دینی به جهان طبیعی سرچشمه میگرفت.
طبیعت تنها همان نمودهای طبیعی مثل درخت و گل نیست، بلکه خود حیات است که تمدن و رفتار انسانی را نیز در برمیگیرد.
انسان امروز سرانجام میان خود و طبیعت هارمونی و تعادل ایجاد میکند، بیان حقیقی هنر همین رسیدن به هارمونی و تعادل است. (ر.ک.پاشایی،1383: 63-65)
حتی در گزارش های قدیمی می توانیم عشق خاص ژاپنی ها نسبت به طبیعت را احساسی دینی و در عین حال زیبایی شناختی تلقی کنیم.
دو عامل احتمالا بر نظر مردم نسبت به طبیعت اثر گذاشته است:
- برنج کاری در ژاپن که نسبتا سرزمین شمالی می باشد، از دیرباز متداول است،
- آیین قدیمی طبیعت پرستی در میان ژاپنیان رسوخ کرده است و کمتر تحت تاثیر یکتاپرستی مسیحیان بوده اند.
یکتاپرستی، ادیان بومی را نفی می کند، امّا دین بودا که در قرن های پنجم و ششم به ژاپن وارد شد،
چنان موثر بود که فرقه ای از آن با یکی از مذاهب بومی و کوهستانی ژاپن آمیخته شده و فرقه مذهبی تازه ای را به نام شونگین دو (10) به وجود آورد.
علاوه بر آن، تا دوره تجدد ژاپن، در اواخر قرن نوزده، معبدهای بودایی و زیارتگاه های شین تو، تقریبا همه جا کنار هم بود.(تاکه شی،1374:46)
شینتو، امر مقدس را در طبیعت و جانورانی همچون گوزن، گیاهان، سنگ ها، آبشارها و مناظر و به ویژه کوه ها می یابد.
کامی، روح ملکوتی، در همه جا و از جمله در کوه مقّدس فوجی زندگی می کند.
این احترام ریشه در دوران پیش از تاریخ دارد و درهمین دوران است که نیاز به طبیعت برای ادامه حیات و کوشش برای رام کردن عالم طبیعت با همه بی نظمی هایش جلوه می نماید.
شین تو، آمیزه ای از واکنش ها و پاسخ های گوناگون ژاپنیان به محیط انسانی و طبیعی خودشان است
و به عبارتی راه زندگی پیچیده و پرپیچ و خمی است که اساس فکر و اخلاق مردمان ژاپن را تشکیل می دهد.(شمس،1381: 41)